رادينرادين، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

رادين نفس من

استراحت مطلق

این روزها سخت کمردرد  پادرد دارم و در حال استراحت تو خونه هستم. سرکار هم نمیرم. ولی لطفش به اینه که دوباره با پسرم تو خونه هستیم و مثل روزهای سال گذشته کنار هم هستیم و از مهد هم خبری نیست. البته دل خودم با پارسال خیلی فرق داره ولی سعی میکنم روزهای خوبی رو کنار هم بگذرونیم تا شاید پسرک کوچکم کمی سختیهای این مدت رو که بر او گذشت فراموش کنه. البته نطقهای بسیار جالبی هم دارند ایشون که کم کم می نویسم. ...
18 دی 1391

برای چهلمین روز رفتنت

شبی از شبهای سخت دوران بیمارستان در گوشه ای تک و تنها نشسته بودم و اشک میریختم و با خود می اندیشیدم. بابای نازنینم گوئی تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروب. ببین شبهای بدون تو چگونه میگذرد!!! بلند شو نازنین پدر، ببین کاشانه ما در نبودت چگونه ساکت و تنهاست. ما را تنها مگذار، اگر بروی تنها وجود بی قرار ما به یادگار می ماند. اگر می خواهی که زار نگرییم برگرد و بیا. نکند در این قمار بازنده باشیم.   از دست زمانه، از روزگار در حیرت و اندیشه ام، تو را دیوانه وار میخواهم، میخواهم که برگردی. بابا زندگی بدون تو سخته، دور از تو، بدون آغوش گرم و امن تو، خانه ام هنوز بوی تو دارد، آخرین نشیمن تو در خانه ام هنوز از ...
2 دی 1391
1